عمل به حکم (قرآن)عمل به حکم الهی بر بندگان لازم و واجب است. در این مقاله آیات مرتبط با عمل به حکم معرفی میشوند. فهرست مندرجات۲ - عملکنندگان به حکم ۳ - آثار عمل به حکم ۳.۱ - رستگاری ۳.۲ - بهرهمندی از بشارت ۳.۳ - تقوا ۳.۴ - تثبیت ایمان ۴ - پاداش عمل به حکم ۴.۱ - بهشت ورستگاری ۴.۲ - پاداش بزرگ ۵ - زمینههای عمل به حکم ۵.۱ - ایمان ۵.۱.۱ - ایمان به خدا ۵.۱.۲ - ایمان به آخرت ۵.۱.۳ - ایمان به آیات الهی ۵.۲ - توجّه به علم خدا ۵.۳ - تقوا ۵.۴ - توفیق ۵.۵ - مشیت الهی ۵.۶ - خوف ۵.۷ - علم به امداد خدا ۵.۸ - علم به کیفر خدا ۶ - پانویس ۷ - منبع ۱ - لزوم عمل به حکملزوم عمل به احكام صادره از سوى خدا و پیامبراسلام صلیاللهعلیهوآله و اجتناب از مخالفت با آن: ۱. «وَ ما كانَ لِمُؤْمِنٍ وَ لا مُؤْمِنَةٍ إِذا قَضَى اللَّهُ وَ رَسُولُهُ أَمْراً أَنْ يَكُونَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ وَ مَنْ يَعْصِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ فَقَدْ ضَلَّ ضَلالًا مُبِيناً؛و هيچ مرد و زن مؤمنى را نرسد كه چون خدا و فرستاده اش به كارى فرمان دهند براى آنان در كارشان اختيارى باشد و هر كس خدا و فرستاده اش را نافرمانى كند قطعا دچار گمراهی آشكارى گرديده است» ۲. «... وَ ما آتاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ ما نَهاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا وَ اتَّقُوا اللَّهَ ...؛... آنچه را رسول خدا براي شما آورده بگيريد و اجرا كنيد، و آنچه را از آن نهي كرده خودداري نمائيد، و از مخالفت خدا بپرهيزيد....» ۲ - عملکنندگان به حکمعمل مؤمنان راستين، به همه احكام فردى و اجتماعى اسلام: «التَّائِبُونَ الْعابِدُونَ الْحامِدُونَ السَّائِحُونَ الرَّاكِعُونَ السَّاجِدُونَ الْآمِرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّاهُونَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ الْحافِظُونَ لِحُدُودِ اللَّهِ وَ بَشِّرِ الْمُؤْمِنِينَ؛(مؤ منان كساني هستند كه) توبه كنندگانند، و عبادتكاران، و سپاسگويان و سياحت كنندگان، و ركوع كنندگان، و سجده آوران، و آمران به معروف، و نهي كنندگان از منكر، و حافظان حدود (و مرزهاي) الهي و بشارت بده (به اينچنين) مؤ منان!» ۳ - آثار عمل به حكمآثار عمل به احکام الهی عبارتند از: ۳.۱ - رستگاریعمل به احكام و رعايت آن، زمينهاى براى رستگاری: ۱. «يَسْئَلُونَكَ عَنِ الْأَهِلَّةِ قُلْ هِيَ مَواقِيتُ لِلنَّاسِ وَ الْحَجِّ وَ لَيْسَ الْبِرُّ بِأَنْ تَأْتُوا الْبُيُوتَ مِنْ ظُهُورِها وَ لكِنَّ الْبِرَّ مَنِ اتَّقى وَ أْتُوا الْبُيُوتَ مِنْ أَبْوابِها وَ اتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ؛درباره «هلالهاي ماه» از تو سؤ ال ميكنند، بگو: «آنها، بيان اوقات (و تقويم طبيعي) براي (نظام زندگي) مردم و (تعيين وقت) حج است.» و (آن چنان كه در جاهليت مرسوم بود كه به هنگام حج، كه جامه احرام ميپوشيدند، از در خانه وارد نميشدند، و از نقب پشت خانه وارد ميشدند، نكنيد!) كار نيك، آن نيست كه از پشت خانه ها وارد شويد، بلكه نيكي اين است كه پرهيزگار باشيد! و از در خانه ها وارد شويد و تقوا پيشه كنيد، تا رستگار گرديد!» ۲. «وَ قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ وَ يَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَ لا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا ما ظَهَرَ مِنْها وَ لْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلى جُيُوبِهِنَّ وَ لا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبائِهِنَّ أَوْ آباءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنائِهِنَّ أَوْ أَبْناءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوانِهِنَّ أَوْ بَنِي إِخْوانِهِنَّ أَوْ بَنِي أَخَواتِهِنَّ أَوْ نِسائِهِنَّ أَوْ ما مَلَكَتْ أَيْمانُهُنَّ أَوِ التَّابِعِينَ غَيْرِ أُولِي الْإِرْبَةِ مِنَ الرِّجالِ أَوِ الطِّفْلِ الَّذِينَ لَمْ يَظْهَرُوا عَلى عَوْراتِ النِّساءِ وَ لا يَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِيُعْلَمَ ما يُخْفِينَ مِنْ زِينَتِهِنَّ وَ تُوبُوا إِلَى اللَّهِ جَمِيعاً أَيُّهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ؛و به زنان با ايمان بگو چشمهاي خود را (از نگاه هوس آلود) فرو گيرند، و دامان خويش را حفظ كنند، و زينت خود را جز آن مقدار كه ظاهر است آشكار ننمايند، و (اطراف) روسريهاي خود را بر سينه خود افكنند (تا گردن و سینه با آن پوشانده شود) و زینت خود را آشكار نسازند مگر براي شوهرانشان يا پدرانشان يا پدر شوهرانشان يا پسرانشان يا پسران همسرانشان يا برادرانشان يا پسران برادرانشان، يا پسران خواهرانشان، يا زنان هم كيششان يا بردگانشان (كنيزانشان) يا افراد سفیه كه تمايلي به زن ندارند يا كودكاني كه از امور جنسي مربوط به زنان آگاه نيستند، آنها هنگام راه رفتن پايهاي خود را به زمين نزنند تا زينت پنهانيشان دانسته شود. (و صداي خلخال كه بر پا دارند به گوش رسد) و همگي به سوي خدا بازگرديد اي مؤ منان تا رستگار شويد.» ۳.۲ - بهرهمندی از بشارتعمل به احكام و رعايت آن از سوى مؤمنان، موجب بهرهمندى آنان از بشارت الهى: «التَّائِبُونَ الْعابِدُونَ الْحامِدُونَ السَّائِحُونَ الرَّاكِعُونَ السَّاجِدُونَ الْآمِرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّاهُونَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ الْحافِظُونَ لِحُدُودِ اللَّهِ وَ بَشِّرِ الْمُؤْمِنِينَ؛(مؤ منان كساني هستند كه) توبه كنندگانند، و عبادتكاران، و سپاسگويان و سیاح ت كنندگان، و رکوع كنندگان، و سجده آوران، و آمران به معروف، و نهي كنندگان از منكر، و حافظان حدود (و مرزهاي) الهي و بشارت بده (به اينچنين) مؤ منان!» ۳.۳ - تقواعمل به احكام و حدود الهى، زمينه نيل به تقوا: «... تِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ فَلا تَقْرَبُوها كَذلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ آياتِهِ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ؛... اين مرزهاي الهي است، به آن نزديك نشويد، خداوند اين چنين آيات خود را براي مردم روشن ميسازد، باشد كه پرهيزگار گردند.» ۳.۴ - تثبیت ایمانپايبندى به احكام و فرامين الهى، زمينه تثبيت ایمان و پایداری آن: «وَ لَوْ أَنَّا كَتَبْنا عَلَيْهِمْ أَنِ اقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ أَوِ اخْرُجُوا مِنْ دِيارِكُمْ ما فَعَلُوهُ إِلَّا قَلِيلٌ مِنْهُمْ وَ لَوْ أَنَّهُمْ فَعَلُوا ما يُوعَظُونَ بِهِ لَكانَ خَيْراً لَهُمْ وَ أَشَدَّ تَثْبِيتاً؛(ما تکلیف مشكلي بر دوش آنها ننهاديم) اگر (همانند بعضي از امم پيشين) به آنها دستور ميداديم يكديگر را به قتل برسانند و يا: از وطن و خانه خود بيرون رويد، تنها عده كمي از آنها عمل ميكردند! و اگر اندرزهايي را كه به آنان داده ميشد، انجام ميدادند، به سود آنها بود و موجب تقويت ايمان آنها ميگرديد.» ۴ - پاداش عمل به حكمپاداش عمل به احکام الهی عبارت است از: ۴.۱ - بهشت ورستگاریبهشت الهى و رستگارى بزرگ، پاداش عمل به احكام: «تِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ وَ مَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ يُدْخِلْهُ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدِينَ فِيها وَ ذلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ؛اينها مرزهاي الهي است، و هر كس خداوند و پيامبرش را اطاعت كند، (و قوانين او را محترم بشمرد) خداوند وي را در باغهايي از بهشت وارد ميكند كه همواره، آب از زير درختانش جاري است، جاودانه در آن ميماند، و اين، پيروزي بزرگي است!» ۴.۲ - پاداش بزرگبهرهمندى از پاداش بزرگ الهى پاداش التزام عملى به احكام: «وَ لَوْ أَنَّا كَتَبْنا عَلَيْهِمْ أَنِ اقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ أَوِ اخْرُجُوا مِنْ دِيارِكُمْ ما فَعَلُوهُ إِلَّا قَلِيلٌ مِنْهُمْ وَ لَوْ أَنَّهُمْ فَعَلُوا ما يُوعَظُونَ بِهِ لَكانَ خَيْراً لَهُمْ وَ أَشَدَّ تَثْبِيتاً وَ إِذاً لَآتَيْناهُمْ مِنْ لَدُنَّا أَجْراً عَظِيماً؛(ما تكليف مشكلي بر دوش آنها ننهاديم) اگر (همانند بعضي از امم پيشين) به آنها دستور ميداديم يكديگر را به قتل برسانند و يا: از وطن و خانه خود بيرون رويد، تنها عده كمي از آنها عمل ميكردند! و اگر اندرزهايي را كه به آنان داده ميشد، انجام ميدادند، به سود آنها بود و موجب تقويت ايمان آنها ميگرديد.و در اين صورت، پاداش بزرگي از ناحيه خود به آنها ميداديم» ۵ - زمينههاى عمل به حكمزمينههاى عمل به احکام الهی عبارتند از: ۵.۱ - ايمانیکی از زمینههای عمل به حکم الهی، ایمان است.۵.۱.۱ - ایمان به خداایمان به خدا، زمينهساز پايبندى و رعايت احكام: ۱. «الطَّلاقُ مَرَّتانِ فَإِمْساكٌ بِمَعْرُوفٍ أَوْ تَسْرِيحٌ بِإِحْسانٍ وَ لا يَحِلُّ لَكُمْ أَنْ تَأْخُذُوا مِمَّا آتَيْتُمُوهُنَّ شَيْئاً إِلَّا أَنْ يَخافا أَلَّا يُقِيما حُدُودَ اللَّهِ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا يُقِيما حُدُودَ اللَّهِ فَلا جُناحَ عَلَيْهِما فِيمَا افْتَدَتْ بِهِ تِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ فَلا تَعْتَدُوها وَ مَنْ يَتَعَدَّ حُدُودَ اللَّهِ فَأُولئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ فَإِنْ طَلَّقَها فَلا تَحِلُّ لَهُ مِنْ بَعْدُ حَتَّى تَنْكِحَ زَوْجاً غَيْرَهُ فَإِنْ طَلَّقَها فَلا جُناحَ عَلَيْهِما أَنْ يَتَراجَعا إِنْ ظَنَّا أَنْ يُقِيما حُدُودَ اللَّهِ وَ تِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ يُبَيِّنُها لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ وَ إِذا طَلَّقْتُمُ النِّساءَ فَبَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَأَمْسِكُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ أَوْ سَرِّحُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ وَ لا تُمْسِكُوهُنَّ ضِراراً لِتَعْتَدُوا وَ مَنْ يَفْعَلْ ذلِكَ فَقَدْ ظَلَمَ نَفْسَهُ وَ لا تَتَّخِذُوا آياتِ اللَّهِ هُزُواً وَ اذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَ ما أَنْزَلَ عَلَيْكُمْ مِنَ الْكِتابِ وَ الْحِكْمَةِ يَعِظُكُمْ بِهِ وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ وَ إِذا طَلَّقْتُمُ النِّساءَ فَبَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَلا تَعْضُلُوهُنَّ أَنْ يَنْكِحْنَ أَزْواجَهُنَّ إِذا تَراضَوْا بَيْنَهُمْ بِالْمَعْرُوفِ ذلِكَ يُوعَظُ بِهِ مَنْ كانَ مِنْكُمْ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ ...؛طلاق، (طلاقي كه رجوع و بازگشت دارد،) دو مرتبه است، (و در هر مرتبه،) بايد به طور شايسته همسر خود را نگاهداري كند (و آشتي نمايد)، يا با نيكي او را رها سازد (و از او جدا شود). و براي شما حلال نيست كه چيزي از آنچه به آنها داده ايد، پس بگيريد، مگر اينكه دو همسر، بترسند كه حدود الهي را بر پا ندارند. اگر بترسيد كه حدود الهي را رعايت نكنند، مانعي براي آنها نيست كه زن، فديه و عوضي بپردازد (و طلاق بگيرد). اينها حدود و مرزهاي الهي است، از آن، تجاوز نكنيد! و هر كس از آن تجاوز كند، ستمگر است.اگر (بعد از دو طلاق و رجوع، بار ديگر) او را طلاق داد، از آن به بعد، زن بر او حلال نخواهد بود، مگر اينكه همسر ديگري انتخاب كند (و با او آمیزش جنسي نمايد. در اين صورت،) اگر (همسر دوم) او را طلاق گفت، گناهي ندارد كه بازگشت كنند، (و با همسر اول، دوباره ازدواج نمايد،) در صورتي كه امید داشته باشند كه حدود الهي را محترم ميشمرند. اينها حدود الهي است كه (خدا) آن را براي گروهي كه آگاهند، بيان مينمايد.و هنگامي كه زنان را طلاق داديد، و به آخرين روزهاي عده رسيدند، يا به طرز صحيحي آنها را نگاه داريد (و آشتي كنيد)، و يا به طرز پسنديده اي آنها را رها سازيد! و هيچ گاه به خاطر زيان رساندن و تعدی كردن، آنها را نگاه نداريد! و كسي كه چنين كند، به خويشتن ستم كرده است. (و با اين اعمال، و سوء استفاده از قوانين الهي،) آيات خدا را به استهزا نگيريد! و به ياد بياوريد نعمت خدا را بر خود، و كتاب آسماني و علم و دانشي كه بر شما نازل كرده، و شما را با آن، پند ميدهد! و از خدا بپرهيزيد و بدانيد خداوند از هر چيزي آگاه است (و از نيات كساني كه از قوانين او، سوء استفاده ميكنند، با خبر است)! و هنگامي كه زنان را طلاق داديد و عده خود را به پايان رسانيدند، مانع آنها نشويد كه با همسران (سابق) خويش، ازدواج كنند! اگر در ميان آنان، به طرز پسنديده اي تراضي برقرار گردد. اين دستوري است كه تنها افرادي از شما، كه ايمان به خدا و روز قیامت دارند، از آن، پند ميگيرند (و به آن، عمل ميكنند). اين (دستور)، براي رشد (خانواده هاي) شما موثرتر، و براي شستن آلودگيها مفيدتر است، و خدا ميداند و شما نميدانيد.» ۲. «يا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِذا طَلَّقْتُمُ النِّساءَ فَطَلِّقُوهُنَّ لِعِدَّتِهِنَّ وَ أَحْصُوا الْعِدَّةَ وَ اتَّقُوا اللَّهَ رَبَّكُمْ لا تُخْرِجُوهُنَّ مِنْ بُيُوتِهِنَّ وَ لا يَخْرُجْنَ إِلَّا أَنْ يَأْتِينَ بِفاحِشَةٍ مُبَيِّنَةٍ وَ تِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ وَ مَنْ يَتَعَدَّ حُدُودَ اللَّهِ فَقَدْ ظَلَمَ نَفْسَهُ لا تَدْرِي لَعَلَّ اللَّهَ يُحْدِثُ بَعْدَ ذلِكَ أَمْراً فَإِذا بَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَأَمْسِكُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ أَوْ فارِقُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ وَ أَشْهِدُوا ذَوَيْ عَدْلٍ مِنْكُمْ وَ أَقِيمُوا الشَّهادَةَ لِلَّهِ ذلِكُمْ يُوعَظُ بِهِ مَنْ كانَ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ ...؛ اي پيامبر! هر زمان خواستيد زنان را طلاق دهيد در زمان عده طلاق گوئيد (زماني كه از عادت ماهانه پاك شده و با همسرشان نزديكي نكرده باشند) و حساب عده را نگه داريد، و از خدائي كه پروردگار شما است به پرهيزيد، نه شما آنها را از خانه هايشان بيرون كنيد، و نه آنها (در دوران عده) بيرون روند، مگر اينكه كار زشت آشكاري انجام دهند، اين حدود الهي است، و هر كس از حدود الهي تجاوز كند به خويشتن ستم كرده، تو نميداني شايد خداوند بعد از اين، وضع تازه (و وسيله اصلاحي) فراهم كند. و هنگامي كه عده آنها سرآمد يا آنها را به طرز شايسته اي نگهداريد، و يا به طرز شايسته اي از آنها جدا شويد، و دو مرد عادل از خودتان را گواه گيريد، و شهادت را براي خدا برپا داريد، اين چيزي است كه افرادي كه به خدا و روز قيامت ايمان دارند به آن اندرز داده ميشوند....» ۵.۱.۲ - ایمان به آخرتايمان به آخرت، زمينهساز پايبندى و رعايت احكام: ۱. «وَ الْمُطَلَّقاتُ يَتَرَبَّصْنَ بِأَنْفُسِهِنَّ ثَلاثَةَ قُرُوءٍ وَ لا يَحِلُّ لَهُنَّ أَنْ يَكْتُمْنَ ما خَلَقَ اللَّهُ فِي أَرْحامِهِنَّ إِنْ كُنَّ يُؤْمِنَّ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ وَ بُعُولَتُهُنَّ أَحَقُّ بِرَدِّهِنَّ فِي ذلِكَ إِنْ أَرادُوا إِصْلاحاً وَ لَهُنَّ مِثْلُ الَّذِي عَلَيْهِنَّ بِالْمَعْرُوفِ وَ لِلرِّجالِ عَلَيْهِنَّ دَرَجَةٌ وَ اللَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ الطَّلاقُ مَرَّتانِ فَإِمْساكٌ بِمَعْرُوفٍ أَوْ تَسْرِيحٌ بِإِحْسانٍ وَ لا يَحِلُّ لَكُمْ أَنْ تَأْخُذُوا مِمَّا آتَيْتُمُوهُنَّ شَيْئاً إِلَّا أَنْ يَخافا أَلَّا يُقِيما حُدُودَ اللَّهِ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا يُقِيما حُدُودَ اللَّهِ فَلا جُناحَ عَلَيْهِما فِيمَا افْتَدَتْ بِهِ تِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ فَلا تَعْتَدُوها وَ مَنْ يَتَعَدَّ حُدُودَ اللَّهِ فَأُولئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ فَإِنْ طَلَّقَها فَلا تَحِلُّ لَهُ مِنْ بَعْدُ حَتَّى تَنْكِحَ زَوْجاً غَيْرَهُ فَإِنْ طَلَّقَها فَلا جُناحَ عَلَيْهِما أَنْ يَتَراجَعا إِنْ ظَنَّا أَنْ يُقِيما حُدُودَ اللَّهِ وَ تِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ يُبَيِّنُها لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ وَ إِذا طَلَّقْتُمُ النِّساءَ فَبَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَأَمْسِكُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ أَوْ سَرِّحُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ وَ لا تُمْسِكُوهُنَّ ضِراراً لِتَعْتَدُوا وَ مَنْ يَفْعَلْ ذلِكَ فَقَدْ ظَلَمَ نَفْسَهُ وَ لا تَتَّخِذُوا آياتِ اللَّهِ هُزُواً وَ اذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَ ما أَنْزَلَ عَلَيْكُمْ مِنَ الْكِتابِ وَ الْحِكْمَةِ يَعِظُكُمْ بِهِ وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ وَ إِذا طَلَّقْتُمُ النِّساءَ فَبَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَلا تَعْضُلُوهُنَّ أَنْ يَنْكِحْنَ أَزْواجَهُنَّ إِذا تَراضَوْا بَيْنَهُمْ بِالْمَعْرُوفِ ذلِكَ يُوعَظُ بِهِ مَنْ كانَ مِنْكُمْ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ ...؛طلاق، (طلاقي كه رجوع و بازگشت دارد،) دو مرتبه است، (و در هر مرتبه،) بايد به طور شايسته همسر خود را نگاهداري كند (و آشتي نمايد)، يا با نيكي او را رها سازد (و از او جدا شود). و براي شما حلال نيست كه چيزي از آنچه به آنها داده ايد، پس بگيريد، مگر اينكه دو همسر، بترسند كه حدود الهي را بر پا ندارند. اگر بترسيد كه حدود الهي را رعايت نكنند، مانعي براي آنها نيست كه زن، فديه و عوضي بپردازد (و طلاق بگيرد). اينها حدود و مرزهاي الهي است، از آن، تجاوز نكنيد! و هر كس از آن تجاوز كند، ستمگر است.اگر (بعد از دو طلاق و رجوع، بار ديگر) او را طلاق داد، از آن به بعد، زن بر او حلال نخواهد بود، مگر اينكه همسر ديگري انتخاب كند (و با او آميزش جنسي نمايد. در اين صورت،) اگر (همسر دوم) او را طلاق گفت، گناهي ندارد كه بازگشت كنند، (و با همسر اول، دوباره ازدواج نمايد،) در صورتي كه اميد داشته باشند كه حدود الهي را محترم ميشمرند. اينها حدود الهي است كه (خدا) آن را براي گروهي كه آگاهند، بيان مينمايد.و هنگامي كه زنان را طلاق داديد، و به آخرين روزهاي عده رسيدند، يا به طرز صحيحي آنها را نگاه داريد (و آشتي كنيد)، و يا به طرز پسنديده اي آنها را رها سازيد! و هيچ گاه به خاطر زيان رساندن و تعدي كردن، آنها را نگاه نداريد! و كسي كه چنين كند، به خويشتن ستم كرده است. (و با اين اعمال، و سوء استفاده از قوانين الهي،) آيات خدا را به استهزا نگيريد! و به ياد بياوريد نعمت خدا را بر خود، و كتاب آسماني و علم و دانشي كه بر شما نازل كرده، و شما را با آن، پند ميدهد! و از خدا بپرهيزيد و بدانيد خداوند از هر چيزي آگاه است (و از نيات كساني كه از قوانين او، سوء استفاده ميكنند، با خبر است)! و هنگامي كه زنان را طلاق داديد و عده خود را به پايان رسانيدند، مانع آنها نشويد كه با همسران (سابق) خويش، ازدواج كنند! اگر در ميان آنان، به طرز پسنديده اي تراضي برقرار گردد. اين دستوري است كه تنها افرادي از شما، كه ايمان به خدا و روز قيامت دارند، از آن، پند ميگيرند (و به آن، عمل ميكنند)....» ۲. «يا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِذا طَلَّقْتُمُ النِّساءَ فَطَلِّقُوهُنَّ لِعِدَّتِهِنَّ وَ أَحْصُوا الْعِدَّةَ وَ اتَّقُوا اللَّهَ رَبَّكُمْ لا تُخْرِجُوهُنَّ مِنْ بُيُوتِهِنَّ وَ لا يَخْرُجْنَ إِلَّا أَنْ يَأْتِينَ بِفاحِشَةٍ مُبَيِّنَةٍ وَ تِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ وَ مَنْ يَتَعَدَّ حُدُودَ اللَّهِ فَقَدْ ظَلَمَ نَفْسَهُ لا تَدْرِي لَعَلَّ اللَّهَ يُحْدِثُ بَعْدَ ذلِكَ أَمْراً فَإِذا بَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَأَمْسِكُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ أَوْ فارِقُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ وَ أَشْهِدُوا ذَوَيْ عَدْلٍ مِنْكُمْ وَ أَقِيمُوا الشَّهادَةَ لِلَّهِ ذلِكُمْ يُوعَظُ بِهِ مَنْ كانَ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ ...؛ اي پيامبر! هر زمان خواستيد زنان را طلاق دهيد در زمان عده طلاق گوئيد (زماني كه از عادت ماهانه پاك شده و با همسرشان نزديكي نكرده باشند) و حساب عده را نگه داريد، و از خدائي كه پروردگار شما است به پرهيزيد، نه شما آنها را از خانه هايشان بيرون كنيد، و نه آنها (در دوران عده) بيرون روند، مگر اينكه كار زشت آشكاري انجام دهند، اين حدود الهي است، و هر كس از حدود الهي تجاوز كند به خويشتن ستم كرده، تو نميداني شايد خداوند بعد از اين، وضع تازه (و وسيله اصلاحي) فراهم كند. و هنگامي كه عده آنها سرآمد يا آنها را به طرز شايسته اي نگهداريد، و يا به طرز شايسته اي از آنها جدا شويد، و دو مرد عادل از خودتان را گواه گيريد، و شهادت را براي خدا برپا داريد، اين چيزي است كه افرادي كه به خدا و روز قيامت ايمان دارند به آن اندرز داده ميشوند....» ۵.۱.۳ - ایمان به آیات الهیايمان به آیات الهى، زمينهساز عمل به احكام الهى: «فَكُلُوا مِمَّا ذُكِرَ اسْمُ اللَّهِ عَلَيْهِ إِنْ كُنْتُمْ بِآياتِهِ مُؤْمِنِينَ؛و از آنچه نام خدا بر آن گفته شده بخوريد (اما از گوشت حيواناتي كه به هنگام سر بريدن نام خدا بر آن نميبرند نخوريد) اگر به آيات او ايمان داريد.» ۵.۲ - توجّه به علم خداتوجّه به علم همهجانبه خداوند، زمينهساز عمل به احكام الهى: «وَ إِذا طَلَّقْتُمُ النِّساءَ فَبَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَأَمْسِكُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ أَوْ سَرِّحُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ وَ لا تُمْسِكُوهُنَّ ضِراراً لِتَعْتَدُوا وَ مَنْ يَفْعَلْ ذلِكَ فَقَدْ ظَلَمَ نَفْسَهُ وَ لا تَتَّخِذُوا آياتِ اللَّهِ هُزُواً وَ اذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَ ما أَنْزَلَ عَلَيْكُمْ مِنَ الْكِتابِ وَ الْحِكْمَةِ يَعِظُكُمْ بِهِ وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ وَ الْوالِداتُ يُرْضِعْنَ أَوْلادَهُنَّ حَوْلَيْنِ كامِلَيْنِ لِمَنْ أَرادَ أَنْ يُتِمَّ الرَّضاعَةَ وَ عَلَى الْمَوْلُودِ لَهُ رِزْقُهُنَّ وَ كِسْوَتُهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ لا تُكَلَّفُ نَفْسٌ إِلَّا وُسْعَها لا تُضَارَّ والِدَةٌ بِوَلَدِها وَ لا مَوْلُودٌ لَهُ بِوَلَدِهِ وَ عَلَى الْوارِثِ مِثْلُ ذلِكَ فَإِنْ أَرادا فِصالًا عَنْ تَراضٍ مِنْهُما وَ تَشاوُرٍ فَلا جُناحَ عَلَيْهِما وَ إِنْ أَرَدْتُمْ أَنْ تَسْتَرْضِعُوا أَوْلادَكُمْ فَلا جُناحَ عَلَيْكُمْ إِذا سَلَّمْتُمْ ما آتَيْتُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ بِما تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ؛ و هنگامي كه زنان را طلاق داديد، و به آخرين روزهاي عده رسيدند، يا به طرز صحيحي آنها را نگاه داريد (و آشتي كنيد)، و يا به طرز پسنديده اي آنها را رها سازيد! و هيچ گاه به خاطر زيان رساندن و تعدي كردن، آنها را نگاه نداريد! و كسي كه چنين كند، به خويشتن ستم كرده است. (و با اين اعمال، و سوء استفاده از قوانين الهي،) آيات خدا را به استهزا نگيريد! و به ياد بياوريد نعمت خدا را بر خود، و كتاب آسماني و علم و دانشي كه بر شما نازل كرده، و شما را با آن، پند ميدهد! و از خدا بپرهيزيد و بدانيد خداوند از هر چيزي آگاه است (و از نيات كساني كه از قوانين او، سوء استفاده ميكنند، با خبر است)! هنگامي كه زنان را طلاق داديد و عده خود را به پايان رسانيدند، مانع آنها نشويد كه با همسران (سابق) خويش، ازدواج كنند! اگر در ميان آنان، به طرز پسنديده اي تراضي برقرار گردد. اين دستوري است كه تنها افرادي از شما، كه ايمان به خدا و روز قيامت دارند، از آن، پند ميگيرند (و به آن، عمل ميكنند). اين (دستور)، براي رشد (خانواده هاي) شما موثرتر، و براي شستن آلودگيها مفيدتر است، و خدا ميداند و شما نميدانيد.» ۳.۳ - تقواتقوای الهى، زمينهساز رعايت احكام: ۱. «وَ أَتِمُّوا الْحَجَّ وَ الْعُمْرَةَ لِلَّهِ فَإِنْ أُحْصِرْتُمْ فَمَا اسْتَيْسَرَ مِنَ الْهَدْيِ وَ لا تَحْلِقُوا رُؤُسَكُمْ حَتَّى يَبْلُغَ الْهَدْيُ مَحِلَّهُ فَمَنْ كانَ مِنْكُمْ مَرِيضاً أَوْ بِهِ أَذىً مِنْ رَأْسِهِ فَفِدْيَةٌ مِنْ صِيامٍ أَوْ صَدَقَةٍ أَوْ نُسُكٍ فَإِذا أَمِنْتُمْ فَمَنْ تَمَتَّعَ بِالْعُمْرَةِ إِلَى الْحَجِّ فَمَا اسْتَيْسَرَ مِنَ الْهَدْيِ فَمَنْ لَمْ يَجِدْ فَصِيامُ ثَلاثَةِ أَيَّامٍ فِي الْحَجِّ وَ سَبْعَةٍ إِذا رَجَعْتُمْ تِلْكَ عَشَرَةٌ كامِلَةٌ ذلِكَ لِمَنْ لَمْ يَكُنْ أَهْلُهُ حاضِرِي الْمَسْجِدِ الْحَرامِ وَ اتَّقُوا اللَّهَ ...؛و حج و عمره را براي خدا به اتمام برسانيد! و اگر محصور شديد، (و مانعي مانند ترس از دشمن يا بيماري، اجازه نداد كه پس از احرام بستن، وارد مكه شويد،) آنچه از قرباني فراهم شود (ذبح كنيد، و از احرام خارج شويد)! و سرهاي خود را نتراشيد تا قرباني به محلش برسد (و در قربانگاه ذبح شود) و اگر كسي از شما بيمار بود و يا ناراحتي در سر داشت، (و ناچار بود سر خود را بتراشد،) بايد فديه و كفارهاي از قبيل روزه يا صدقه يا گوسفندي بدهد! و هنگامي كه (از بيماري و دشمن) در امان بوديد، هر كس با ختم عمره، حج را آغاز كند، آنچه از قرباني براي او ميسر است (ذبح كند)! و هر كه نيافت، سه روز در ايام حج، و هفت روز هنگامي كه باز ميگرديد، روزه بدارد! اين، ده روز كامل است. (البته) اين براي كسي است كه خانواده او، نزد مسجدالحرام نباشد اهل مكه و اطراف آن نباشد. و از خدا به پرهيزيد....» ۲. «الطَّلاقُ مَرَّتانِ فَإِمْساكٌ بِمَعْرُوفٍ أَوْ تَسْرِيحٌ بِإِحْسانٍ وَ لا يَحِلُّ لَكُمْ أَنْ تَأْخُذُوا مِمَّا آتَيْتُمُوهُنَّ شَيْئاً إِلَّا أَنْ يَخافا أَلَّا يُقِيما حُدُودَ اللَّهِ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا يُقِيما حُدُودَ اللَّهِ فَلا جُناحَ عَلَيْهِما فِيمَا افْتَدَتْ بِهِ تِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ فَلا تَعْتَدُوها وَ مَنْ يَتَعَدَّ حُدُودَ اللَّهِ فَأُولئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ فَإِنْ طَلَّقَها فَلا تَحِلُّ لَهُ مِنْ بَعْدُ حَتَّى تَنْكِحَ زَوْجاً غَيْرَهُ فَإِنْ طَلَّقَها فَلا جُناحَ عَلَيْهِما أَنْ يَتَراجَعا إِنْ ظَنَّا أَنْ يُقِيما حُدُودَ اللَّهِ وَ تِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ يُبَيِّنُها لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ وَ إِذا طَلَّقْتُمُ النِّساءَ فَبَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَأَمْسِكُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ أَوْ سَرِّحُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ وَ لا تُمْسِكُوهُنَّ ضِراراً لِتَعْتَدُوا وَ مَنْ يَفْعَلْ ذلِكَ فَقَدْ ظَلَمَ نَفْسَهُ وَ لا تَتَّخِذُوا آياتِ اللَّهِ هُزُواً وَ اذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَ ما أَنْزَلَ عَلَيْكُمْ مِنَ الْكِتابِ وَ الْحِكْمَةِ يَعِظُكُمْ بِهِ وَ اتَّقُوا اللَّهَ ...؛طلاق، (طلاقي كه رجوع و بازگشت دارد،) دو مرتبه است، (و در هر مرتبه،) بايد به طور شايسته همسر خود را نگاهداري كند (و آشتي نمايد)، يا با نيكي او را رها سازد (و از او جدا شود). و براي شما حلال نيست كه چيزي از آنچه به آنها داده ايد، پس بگيريد، مگر اينكه دو همسر، بترسند كه حدود الهي را بر پا ندارند. اگر بترسيد كه حدود الهي را رعايت نكنند، مانعي براي آنها نيست كه زن، فديه و عوضي بپردازد (و طلاق بگيرد). اينها حدود و مرزهاي الهي است، از آن، تجاوز نكنيد! و هر كس از آن تجاوز كند، ستمگر است.اگر (بعد از دو طلاق و رجوع، بار ديگر) او را طلاق داد، از آن به بعد، زن بر او حلال نخواهد بود، مگر اينكه همسر ديگري انتخاب كند (و با او آميزش جنسي نمايد. در اين صورت،) اگر (همسر دوم) او را طلاق گفت، گناهي ندارد كه بازگشت كنند، (و با همسر اول، دوباره ازدواج نمايد،) در صورتي كه اميد داشته باشند كه حدود الهي را محترم ميشمرند. اينها حدود الهي است كه (خدا) آن را براي گروهي كه آگاهند، بيان مينمايد.و هنگامي كه زنان را طلاق داديد، و به آخرين روزهاي عده رسيدند، يا به طرز صحيحي آنها را نگاه داريد (و آشتي كنيد)، و يا به طرز پسنديده اي آنها را رها سازيد! و هيچ گاه به خاطر زيان رساندن و تعدي كردن، آنها را نگاه نداريد! و كسي كه چنين كند، به خويشتن ستم كرده است. (و با اين اعمال، و سوء استفاده از قوانين الهي،) آيات خدا را به استهزا نگيريد! و به ياد بياوريد نعمت خدا را بر خود، و كتاب آسماني و علم و دانشي كه بر شما نازل كرده، و شما را با آن، پند ميدهد! و از خدا بپرهيزيد و بدانيد خداوند از هر چيزي آگاه است (و از نيات كساني كه از قوانين او، سوء استفاده ميكنند، با خبر است)! و هنگامي كه زنان را طلاق داديد و عده خود را به پايان رسانيدند، مانع آنها نشويد كه با همسران (سابق) خويش، ازدواج كنند! اگر در ميان آنان، به طرز پسنديده اي تراضي برقرار گردد. اين دستوري است كه تنها افرادي از شما، كه ايمان به خدا و روز قيامت دارند، از آن، پند ميگيرند (و به آن، عمل ميكنند) و از خدا بپرهيزيد....» ۳. «يَسْئَلُونَكَ ما ذا أُحِلَّ لَهُمْ قُلْ أُحِلَّ لَكُمُ الطَّيِّباتُ وَ ما عَلَّمْتُمْ مِنَ الْجَوارِحِ مُكَلِّبِينَ تُعَلِّمُونَهُنَّ مِمَّا عَلَّمَكُمُ اللَّهُ فَكُلُوا مِمَّا أَمْسَكْنَ عَلَيْكُمْ وَ اذْكُرُوا اسْمَ اللَّهِ عَلَيْهِ وَ اتَّقُوا اللَّهَ ...؛از تو سوال ميكنند چه چيزها براي آنها حلال شده است بگو آنچه پاکیزه است براي شما حلال گرديده و (نيز صید) حيوانات شكاري كه از آنچه خداوند به شما تعليم داده به آنها ياد داده ايد (براي شما حلال است) پس از آنچه اين حيوانات براي شما (صيد ميكنند و) نگاه ميدارند بخوريد و نام خدا را (به هنگام فرستادن حیوان براي شکار) بر آن بريد و از خدا بپرهيزيد....» ۴. «وَ كُلُوا مِمَّا رَزَقَكُمُ اللَّهُ حَلالًا طَيِّباً وَ اتَّقُوا اللَّهَ الَّذِي أَنْتُمْ بِهِ مُؤْمِنُونَ؛و از نعمتهاي حلال و پاكيزهاي كه خداوند به شما روزي داده بخوريد و از (مخالفت) خداوندي كه به او ايمان داريد بپرهيزيد. » ۵. «لَيْسَ عَلَى الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ جُناحٌ فِيما طَعِمُوا إِذا مَا اتَّقَوْا وَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ ثُمَّ اتَّقَوْا وَ آمَنُوا ثُمَّ اتَّقَوْا وَ أَحْسَنُوا ...؛بر كساني كه ايمان آورده اند و عمل صالح انجام داده اند گناهي در آنچه خورده اند نيست (و نسبت به نوشيدن شراب قبل از نزول حكم تحريم مجازات نميشوند) مشروط بر اينكه تقوا پيشه كنند و ايمان آورند و عمل صالح انجام دهند، سپس تقوا پيشه كنند و ايمان آورند، سپس تقوا پيشه كنند و نیکی نمايند....» ۶. «قُلْ لا يَسْتَوِي الْخَبِيثُ وَ الطَّيِّبُ وَ لَوْ أَعْجَبَكَ كَثْرَةُ الْخَبِيثِ فَاتَّقُوا اللَّهَ يا أُولِي الْأَلْبابِ ...؛بگو (هيچگاه) ناپاك و پاك مساوي نيستند اگر چه كثرت ناپاكها تو را به شگفتي بيندازد، از (مخالفت) خدا بپرهيزيد اي صاحبان خرد....» ۷. «فَكُلُوا مِمَّا غَنِمْتُمْ حَلالًا طَيِّباً وَ اتَّقُوا اللَّهَ ...؛اكنون از آنچه غنيمت گرفته ايد حلال و پاكيزه بخوريد و از خدا بپرهيزيد....» ۸. «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَدْخُلُوا بُيُوتَ النَّبِيِّ إِلَّا أَنْ يُؤْذَنَ لَكُمْ إِلى طَعامٍ غَيْرَ ناظِرِينَ إِناهُ وَ لكِنْ إِذا دُعِيتُمْ فَادْخُلُوا فَإِذا طَعِمْتُمْ فَانْتَشِرُوا وَ لا مُسْتَأْنِسِينَ لِحَدِيثٍ إِنَّ ذلِكُمْ كانَ يُؤْذِي النَّبِيَّ فَيَسْتَحْيِي مِنْكُمْ وَ اللَّهُ لا يَسْتَحْيِي مِنَ الْحَقِّ وَ إِذا سَأَلْتُمُوهُنَّ مَتاعاً فَسْئَلُوهُنَّ مِنْ وَراءِ حِجابٍ ذلِكُمْ أَطْهَرُ لِقُلُوبِكُمْ وَ قُلُوبِهِنَّ وَ ما كانَ لَكُمْ أَنْ تُؤْذُوا رَسُولَ اللَّهِ وَ لا أَنْ تَنْكِحُوا أَزْواجَهُ مِنْ بَعْدِهِ أَبَداً إِنَّ ذلِكُمْ كانَ عِنْدَ اللَّهِ عَظِيماً لا جُناحَ عَلَيْهِنَّ فِي آبائِهِنَّ وَ لا أَبْنائِهِنَّ وَ لا إِخْوانِهِنَّ وَ لا أَبْناءِ إِخْوانِهِنَّ وَ لا أَبْناءِ أَخَواتِهِنَّ وَ لا نِسائِهِنَّ وَ لا ما مَلَكَتْ أَيْمانُهُنَّ وَ اتَّقِينَ اللَّهَ ...؛ اي كساني كه ايمان آورده ايد! در بيوت پيامبر داخل نشويد مگر به شما اجازه براي صرف غذا داده شود (مشروط بر اينكه قبل از موعد نيائيد و) در انتظار وقت غذا ننشينيد، اما هنگامي كه دعوت شديد داخل شويد و وقتي غذا خورديد پراكنده شويد، و (بعد از صرف غذا) به بحث و صحبت ننشينيد، اين عمل پيامبر را ناراحت ميكرد ولي او از شما شرم ميكند، اما خداوند از (بيان) حق شرم ندارد و هنگامي كه چيزي از وسائل زندگي (به عنوان عاريت) از آنها (همسران پيامبر) ميخواهيد از پشت پرده بخواهيد، اين كار دلهاي شما و آنها را پاكتر ميدارد، و شما حق نداريد رسول خدا را آزار دهيد و نه هرگز همسران او را بعد از او به همسري خود در آوريد كه اين كار نزد خدا عظيم است!بر آنها (همسران پيامبر) گناهي نيست كه با پدران، و فرزندان، و برادران، و فرزندان برادران، و فرزندان خواهران خود، و زنان مسلمان و بردگان خويش (بدون حجاب و پرده تماس بگيرند) و تقواي الهي را پيشه كنيد....» ۹. «ما أَفاءَ اللَّهُ عَلى رَسُولِهِ مِنْ أَهْلِ الْقُرى فَلِلَّهِ وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِي الْقُرْبى وَ الْيَتامى وَ الْمَساكِينِ وَ ابْنِ السَّبِيلِ كَيْ لا يَكُونَ دُولَةً بَيْنَ الْأَغْنِياءِ مِنْكُمْ وَ ما آتاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ ما نَهاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا وَ اتَّقُوا اللَّهَ ...؛آنچه را خداوند از اهل اين آباديها به رسولش بازگرداند از آن خدا، و رسول، و خويشاوندان او و يتيمان، و مستمندان، و در راه ماندگان است، تا (اين اموال عظيم) دست به دست ميان ثروتمندان شما نگردد، آنچه را رسول خدا براي شما آورده بگيريد و اجرا كنيد، و آنچه را از آن نهي كرده خودداري نمائيد، و از مخالفت خدا بپرهيزيد....» ۱۰. «يا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِذا طَلَّقْتُمُ النِّساءَ فَطَلِّقُوهُنَّ لِعِدَّتِهِنَّ وَ أَحْصُوا الْعِدَّةَ وَ اتَّقُوا اللَّهَ رَبَّكُمْ لا تُخْرِجُوهُنَّ مِنْ بُيُوتِهِنَّ وَ لا يَخْرُجْنَ إِلَّا أَنْ يَأْتِينَ بِفاحِشَةٍ مُبَيِّنَةٍ وَ تِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ وَ مَنْ يَتَعَدَّ حُدُودَ اللَّهِ فَقَدْ ظَلَمَ نَفْسَهُ لا تَدْرِي لَعَلَّ اللَّهَ يُحْدِثُ بَعْدَ ذلِكَ أَمْراً وَ اللَّائِي يَئِسْنَ مِنَ الْمَحِيضِ مِنْ نِسائِكُمْ إِنِ ارْتَبْتُمْ فَعِدَّتُهُنَّ ثَلاثَةُ أَشْهُرٍ وَ اللَّائِي لَمْ يَحِضْنَ وَ أُولاتُ الْأَحْمالِ أَجَلُهُنَّ أَنْ يَضَعْنَ حَمْلَهُنَّ وَ مَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مِنْ أَمْرِهِ يُسْراً ذلِكَ أَمْرُ اللَّهِ أَنْزَلَهُ إِلَيْكُمْ وَ مَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يُكَفِّرْ عَنْهُ سَيِّئاتِهِ وَ يُعْظِمْ لَهُ أَجْراً أَسْكِنُوهُنَّ مِنْ حَيْثُ سَكَنْتُمْ مِنْ وُجْدِكُمْ وَ لا تُضآرُّوهُنَّ لِتُضَيِّقُوا عَلَيْهِنَّ وَ إِنْ كُنَّ أُولاتِ حَمْلٍ فَأَنْفِقُوا عَلَيْهِنَّ حَتَّى يَضَعْنَ حَمْلَهُنَّ فَإِنْ أَرْضَعْنَ لَكُمْ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ وَ أْتَمِرُوا بَيْنَكُمْ بِمَعْرُوفٍ وَ إِنْ تَعاسَرْتُمْ فَسَتُرْضِعُ لَهُ أُخْرى لِيُنْفِقْ ذُو سَعَةٍ مِنْ سَعَتِهِ وَ مَنْ قُدِرَ عَلَيْهِ رِزْقُهُ فَلْيُنْفِقْ مِمَّا آتاهُ اللَّهُ لا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْساً إِلَّا ما آتاها سَيَجْعَلُ اللَّهُ بَعْدَ عُسْرٍ يُسْراً؛ اي پيامبر! هر زمان خواستيد زنان را طلاق دهيد در زمان عده طلاق گوئيد (زماني كه از عادت ماهانه پاك شده و با همسرشان نزديكي نكرده باشند) و حساب عده را نگه داريد، و از خدائي كه پروردگار شما است به پرهيزيد، نه شما آنها را از خانه هايشان بيرون كنيد، و نه آنها (در دوران عده) بيرون روند، مگر اينكه كار زشت آشكاري انجام دهند، اين حدود الهي است، و هر كس از حدود الهي تجاوز كند به خويشتن ستم كرده، تو نميداني شايد خداوند بعد از اين، وضع تازه (و وسيله اصلاحي) فراهم كند. زناني از شما كه از عادت ماهانه ماءيوسند، اگر در وضع آنها (از نظر بارداري) شك كنيد، عده آنان سه ماه است، و همچنين آنها كه عادت ماهانه نديده اند، و عده زنان باردار اين است كه بار خود را بر زمين بگذارند، و هر كس تقواي الهي پيشه كند خداوند كار را بر او آسان ميسازد.اين فرمان خدا است كه بر شما نازل كرده، و هر كس تقواي الهي پيشه كند خداوند گناهان او را ميبخشد، و پاداش او را بزرگ ميدارد. آنها (زنان مطلقه) را هر جا خودتان سكونت داريد، و در توانائي شما است، سكونت دهيد، و به آنها زيان نرسانيد تا كار را بر آنان تنگ كنيد (و مجبور به ترك منزل شوند) و هرگاه باردار باشند نفقه آنها را بپردازيد تا وضع حمل كنند، و اگر براي شما فرزند را شير دهند پاداش آنها را بپردازيد، و (درباره فرزندان كار را) با مشاوره شايسته انجام دهيد، و اگر بتوافق نرسيديد زن ديگري شير دادن آن بچه را بر عهده ميگيرد. آنها كه امكانات وسيعي دارند بايد از امكانات وسيع خود انفاق كنند، و آنها كه تنگدستند از آنچه كه خدا به آنها داده انفاق نمايند، خداوند هيچكس را جز به مقدار توانائي كه به او داده تكليف نميكند، خداوند به زودي بعد از سختيها آساني قرار ميدهد.» ۵.۴ - توفيقتوفیق الهى، زمينهساز رعايت احكام: ۱. «وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنا وَ أَوْحَيْنا إِلَيْهِمْ فِعْلَ الْخَيْراتِ وَ إِقامَ الصَّلاةِ وَ إِيتاءَ الزَّكاةِ وَ كانُوا لَنا عابِدِينَ؛و آنها را پيشواياني قرار داديم كه به فرمان ما (مردم را) هدایت ميكردند، و انجام كارهاي نيك و برپا داشتن نماز و اداي زکات را به آنها وحي كرديم، و آنها فقط مرا عبادت ميكردند.» بنا بر اينكه مقصود از وحی در آيه، توفيق باشد. ۲. «وَ وَصَّيْنَا الْإِنْسانَ بِوالِدَيْهِ إِحْساناً حَمَلَتْهُ أُمُّهُ كُرْهاً وَ وَضَعَتْهُ كُرْهاً وَ حَمْلُهُ وَ فِصالُهُ ثَلاثُونَ شَهْراً حَتَّى إِذا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَ بَلَغَ أَرْبَعِينَ سَنَةً قالَ رَبِّ أَوْزِعْنِي أَنْ أَشْكُرَ نِعْمَتَكَ الَّتِي أَنْعَمْتَ عَلَيَّ وَ عَلى والِدَيَّ وَ أَنْ أَعْمَلَ صالِحاً تَرْضاهُ ...؛ ما به انسان توصيه كرديم كه به پدر و مادرش نيكي كند، مادرش او را با ناراحتي حمل ميكند، و با ناراحتي بر زمين ميگذارد، و دوران حمل و از شير باز گرفتنش سي ماه است، تا زماني كه به كمال قدرت و رشد برسد، و به چهل سالگي وارد گردد، ميگويد: پروردگارا! مرا توفيق ده تا شکر نعمتي را كه به من و پدر و مادرم دادي بجا آورم، و عمل صالحي انجام دهم كه از آن خشنود باشي....» مقصود از «أوزعنى» الهام عملى و دعوت باطنى (به انجام دادن وظايف) مىباشد. ۵.۵ - مشیت الهیخواست و مشیّت الهى، زمينهساز پايبندى و التزام عملى به احكام: «فَلَمَّا بَلَغَ مَعَهُ السَّعْيَ قالَ يا بُنَيَّ إِنِّي أَرى فِي الْمَنامِ أَنِّي أَذْبَحُكَ فَانْظُرْ ما ذا تَرى قالَ يا أَبَتِ افْعَلْ ما تُؤْمَرُ سَتَجِدُنِي إِنْ شاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّابِرِينَ فَلَمَّا أَسْلَما وَ تَلَّهُ لِلْجَبِينِ قَدْ صَدَّقْتَ الرُّؤْيا إِنَّا كَذلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ إِنَّ هذا لَهُوَ الْبَلاءُ الْمُبِينُ؛ هنگامي كه با او به مقام سعي و كوشش رسيد گفت: فرزندم من در خواب ديدم كه بايد تو را ذبح كنم! بنگر نظر تو چيست ؟ گفت: پدرم هر چه دستور داري اجرا كن، به خواست خدا مرا از صابران خواهي يافت!هنگامي كه هر دو تسلیم و آماده شدند و ابراهيم جبين او را بر خاك نهاد. آنچه را در خواب ماموريت يافتي انجام دادي، ما اينگونه نيكوكاران را جزا ميدهيم. اين مسلما امتحان مهم و آشكاري است.» ۵.۶ - خوفخوف از خدا، زمينهساز رعايت احكام و تكاليف الهى: «يا بَنِي إِسْرائِيلَ اذْكُرُوا نِعْمَتِيَ الَّتِي أَنْعَمْتُ عَلَيْكُمْ وَ أَوْفُوا بِعَهْدِي أُوفِ بِعَهْدِكُمْ وَ إِيَّايَ فَارْهَبُونِ؛اي فرزندان اسرائيل نعمتهائي را كه به شما ارزاني داشتم به خاطر بياوريد، و به پيماني كه با من بسته ايد وفا كنيد، تا من نيز به پيمان شما وفا كنم، (و در راه انجام وظيفه و عمل به پيمانها) تنها از من بترسيد.» بنا بر قولى، مراد از «عهدى» تكاليف، اوامر و نواهى خدا است. ۵.۷ - علم به امداد خداعلم به امداد و حمایت الهى، زمينهساز التزام عملى به احكام: «الشَّهْرُ الْحَرامُ بِالشَّهْرِ الْحَرامِ وَ الْحُرُماتُ قِصاصٌ فَمَنِ اعْتَدى عَلَيْكُمْ فَاعْتَدُوا عَلَيْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدى عَلَيْكُمْ وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ؛ماه حرام، در برابر ماه حرام! (اگر دشمنان، احترام آن را شكستند، و در آن با شما جنگيدند، شما نيز حق داريد مقابله به مثل كنيد). و تمام حرامها، (قابل) قصاص است. و (به طور كلي) هر كس به شما تجاوز كرد، همانند آن بر او تعدي كنيد! و از خدا به پرهيزيد (و زياده روي ننماييد)! و بدانيد خدا با پرهيزكاران است!» ۵.۸ - علم به كيفر خداعلم به کیفر و عقوبت شديد خداوند، زمينهساز رعايت احكام: «وَ أَتِمُّوا الْحَجَّ وَ الْعُمْرَةَ لِلَّهِ فَإِنْ أُحْصِرْتُمْ فَمَا اسْتَيْسَرَ مِنَ الْهَدْيِ وَ لا تَحْلِقُوا رُؤُسَكُمْ حَتَّى يَبْلُغَ الْهَدْيُ مَحِلَّهُ فَمَنْ كانَ مِنْكُمْ مَرِيضاً أَوْ بِهِ أَذىً مِنْ رَأْسِهِ فَفِدْيَةٌ مِنْ صِيامٍ أَوْ صَدَقَةٍ أَوْ نُسُكٍ فَإِذا أَمِنْتُمْ فَمَنْ تَمَتَّعَ بِالْعُمْرَةِ إِلَى الْحَجِّ فَمَا اسْتَيْسَرَ مِنَ الْهَدْيِ فَمَنْ لَمْ يَجِدْ فَصِيامُ ثَلاثَةِ أَيَّامٍ فِي الْحَجِّ وَ سَبْعَةٍ إِذا رَجَعْتُمْ تِلْكَ عَشَرَةٌ كامِلَةٌ ذلِكَ لِمَنْ لَمْ يَكُنْ أَهْلُهُ حاضِرِي الْمَسْجِدِ الْحَرامِ وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقابِ؛و حج و عمره را براي خدا به اتمام برسانيد! و اگر محصور شديد، (و مانعي مانند ترس از دشمن يا بیماری، اجازه نداد كه پس از احرام بستن، وارد مکه شويد،) آنچه از قرباني فراهم شود (ذبح كنيد، و از احرام خارج شويد)! و سرهاي خود را نتراشيد تا قرباني به محلش برسد (و در قربانگاه ذبح شود) و اگر كسي از شما بيمار بود و يا ناراحتي در سر داشت، (و ناچار بود سر خود را بتراشد،) بايد فديه و كفارهاي از قبيل روزه يا صدقه يا گوسفندي بدهد! و هنگامي كه (از بيماري و دشمن) در امان بوديد، هر كس با ختم عمره، حج را آغاز كند، آنچه از قربانی براي او ميسر است (ذبح كند)! و هر كه نيافت، سه روز در ايام حج، و هفت روز هنگامي كه باز ميگرديد، روزه بدارد! اين، ده روز كامل است. (البته) اين براي كسي است كه خانواده او، نزد مسجدالحرام نباشد اهل مكه و اطراف آن نباشد. و از خدا به پرهيزيد و بدانيد كه او، سخت كيفر است!» ۶ - پانویس۷ - منبعمرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۱۱، ص۵۶، برگرفته از مقاله «عمل به حکم». ردههای این صفحه : آیات الاحکام | موضوعات قرآنی
|